استثمار بی رحمانه زنان کارگر برای انحصارات معروف مد در دنيا!
تهيه و تنظيم: آزاده ارفع تهيه و تنظيم: آزاده ارفع

 
90 درصد از 30 ميليون کارگران نساجی را زنان تشکيل ميدهند! 





صنايع پوشاک يکی از جهانی ترين صنايع دنياست. تقريبا" در تمام کشورهای جهان صنايع نساجی و پوشاک وجود دارد و اين صنعت يکی از شغل زا ترين صنايع جهان به شمار می رود که در آن حدود سی ميليون اشتغال دارند که اکثريت آنان زنان می باشند.

کشورهايی مثل جنوب شرقی اروپا، جنوب آسيا و آمريکای لاتين بيشترين کارگران نساجی جهان را به خود اختصاص داده اند. انحصارات چند مليتی توليد پوشاک با ايجاد شرکت های توليدی وابسته به خود در اين کشورها نيروی کار را با قيمت ارزان و شرايط اسفناک به کار می گيرند. هر شرکت توليدی در پيرامون خود تعداد زيادی از کارگاه ها و مراکز توليد زنجيره ای واسطه دارد که مراحل گوناگون توليد را انجام می دهند. در همين کارگاه های زنجيره ای است که دستمزدی در سطح گرسنگی به کارگران پراخت می شود و هر نوع قانون کار زير پا نهاده می شود. دستمزد کارگران در "شرکت های توليدی واسطه" معمولا به اندازه پنج دهم درصد يا حداکثر يک درصد قيمت لباسی است که در فروشگاه ها بفروش ميرسد. بيمه حوادث ناشی از کار در اين شرکت ها وجود ندارد و کارگران هزينه عدم رعايت اوليه ترين شرايط ايمنی کار را با جان خود می پردازند.

يکی از مراکز کار ارزان صنايع پوشاک بنگلادش است. صنعت نساجی بنگلادش از دهه هفتاد قرن بيستم به اين سو بسرعت رشد کرده است. اين بخش اکنون هشتاد درصد صادرات هجده ميلياردی اين کشور را تشکيل داده و منبع اصلی درآمدهای ارزی کشور است. ۷۵درصد توليد و صادرات لباس متعلق به انحصارات زنجيره ای بين المللی بخش پوشاک " کی ک " و" ها . اند. ام." و... هستند که سود خود را از دستمزد های ارزان کارگران بخش نساجی بنگلادش بدست می آورند.

بخش نساجی بخاطر اهميت درجه اولی که در اقتصاد بنگلادش دارد در حدود چهل درصد نيروی کار کشور را جذب رشته نساجی کرده است. هشتاد و پنج درصد از نيروی کار سه و نيم ميليونی بخش نساجی را زنان تشکيل می دهند.بخش اعظم اين زنان بسيار جوان بوده و سن شان از چهارده سال به بالاست.( کودکان کم سن هم اغلب به عنوان کارگر کمکی با دستمزدهای بسيار پائين و به صورت غيررسمی به کار گرفته می شوند). زنان به طور متوسط تنها بيست سال در اين رشته کار می کنند زيرا پس از اين مدت کاهش نورچشم و ساير ضايعات بدني، که اغلب به سوءتغذيه شديد مربوط است، زنان را از پای درآورده و از آن پس توسط کارفرمايان به عنوان کارگران فاقد کارآئی لازم از کار اخراج می شوند.



اما امروزه در کشورهای پيشرفته سرمايه داری خريداران می خواهند بدانند که البسه خريداری شده توسط آنها کجا و تحت چه شرايطی توليد شده است. و آيا انحصارات فروشنده البسه که سودهای عظيمی نصيب خود می کنند ضوابط مربوط به " تعهد اجتماعی انحصارات"( Corporate Social Responsiblity) را رعايت کرده اند يا نه ! در اين رابطه البته تغييراتی در شرف وقوع است.از جمله نشريه وابسته به بنياد "وارن تست"( Warentest) که کارش ديده بانی استانداردهای اجناس در آلمان است دربررسی کيفيت لباس های جين (jeans) برای اولين بار معيارهای اجتماعی را در ارزيابی خود وارد کرده است. نشريه مزبور در باره اين جين ها می گويد که " ايمنی کار در اين رشته از توليد به اندازه کافی رعايت نمی شود .. وکارگران ناچار هستند به دليل نياز مبرم به پول به بدترين شرايط کاری تن دهند."

کارزار لباس های تميز!

"انجمن حقوق زنان" عضو کارزاری بنام "کارزار لباس های تميز "س. س. س." ( Clean Clothes Campaign) می باشد. اين کارزار شبکه ای بين المللی است که از حدود 300 سازمان تشکيل شده و برای بهبود شرايط کار در کارخانه های توليدی در نقاط مختلف جهان مبارزه می کند.
اين کارزار از 15 شرکت توليدی وابسته به انحصارات جهانی چندمليتی در رشته پوشاک خواسته است که درباره شرايط و محيط کار و ساير جوانب مربوط به کارگران شاغل اين واحدها، اطلاعاتی در اختيار کارزار قرار دهند. از 15 شرکت توليدی تنها هفت شرکت با دادن اطلاعاتی در ارتباط با شرايط و محيط کار موافقت نموده و هشت شرکت ديگر با ارائه هر گونه اطلاعات مخالفت کردند.

شرکت هائی که مارک های معروفی چون "ديزل"(Diesel)، "هوگوبوس"(Hugo Boss)،" جينز فريتز"(Jeans Fritz)، "لی"(Lee) و "ورانگلر" (Wrangler)توليد کرده و زير مجموعه انحصار "و.اف"(VF) هستند، در شمار شرکت هائی هستند که از دادن هر گونه اطلاعات در باره شرايط و محيط کار کارگران اجتناب کردند. "و.اف"(VF)از انحصارات غول آسا در رشته لباس در جهان ميباشد که مارک های بسيار معروفی مثل "د.نورد فيس"( The Nord Face) به آن تعلق دارند.

"فم نت"Femnet از تارنماهای زنان در آلمان يکی از فعاليت های خود را به طور ويژه به مطالعه وضعيت زنان کارگر در رشته نساجی متمرکز کرده است. از طريق استثمار همين زنان کارگر است که شرکت های انحصاری مد لباس در تمام دنيا سودهای سرشاری را به جيب می زنند.

90 درصد از 30 ميليون کارگران نساجی را زنان تشکيل ميدهند. اکثر کارگران کشورهای آسيايی زنان جوان ميباشند که بعنوان کارگران مهاجر به هند، چين يا بنگلادش برای کار مهاجرت می کنند تا بتوانند زندگی بخور و نمير خانواده خود را تامين کنند. اين زنان هفته ای هفت روز بر روی خط توليد زنجيره ای کار کرده واغلب وادار به اضافه کاري، بدون دريافت دستمزد، می شوند. اين زنان کارگر به عنوان زن دائما تبعيض جنسی را در محيط کار خود احساس می کنند، در برابر کار برابر با مردان دستمزدی کمتر از آن ها دريافت می کنند و بطور دائم از طريق روئسای مرد خود تحت آزار جنسی و مجازات قرار می گيرند.

يکی از ضعف های کارگران زن فقدان اتحاديه هائی است که از حقوق آنها دفاع کند. محل کار آنها اطاق های تنگ و تاريکی است که کارگران در کنار هم چيده شده اند. آنها ناچارند در گرما و تاريکی و هوای کثيف بدون حداقل شرايط بهداشتی کار کرده و به طور هميشگی در معرض گرد و خاک پارچه ها و مواد شيميايی کارخانه قرار داشته باشند . کارگران زن رشته نساجی معمولا بعد از سال ها کار طاقت فرسا در شرايط غير بهداشتی پير، فرسوده و بيمار می شوند. آن ها که فاقد هر گونه بيمه درمانی هستند توانائی کار را از دست داده و بدون دريافت بازنشستگی به ازای سالهائی که کار کره اند، خانه نشين می شوند.

برای تغيير اين وضعيت "فمنت" Femnet در ژوئيه امسال پروژه ای تحت نام " فير شنيت Fair Schnitt "(سهم عادلانه- مطالعه برای صنعت مدی مبتنی بر عدالت اجتماعی) شروع کرده است. نيروی های جوان در صد مرکز مربوط به رشته نساجی تحت آموزش قرار خواهند گرفت. اين کارزار می خواهد نيروهای تحت آموزش را نسبت به شرايط کار در کشورهای توليد و صادر کننده صنايع نساجی نسبت به شرايط کار، محيط کار و همچنين رعايت ضوابط زيست محيطی حساس کند. بدين ترتيب آگاهی لازم برای رعايت شرايط اجتماعی محيط کار و توجه به الزامات مربوط به محيط زيست برانگيخته شود.

البته روشن است در صورتی زنان کارگر در رشته نساجی می توانند با شرايط غيرانسانی و همچنين تبعيضات جنسی حاکم بر محيط کارشان به صورت قطعی مقابله کنند که در اتحاديه های کارگری متشکل شوند. تجربه نشان می دهد زمانی که زنان کارگر در اتحاديه های کارگری متشکل می شوند می توانند بر تبعيضات حاکم بر زنان در محيط کار غلبه کرده و شرايط زندگی خود را بهبود بخشند. در اين زمينه کافی است به دو تجربه اشاره کنيم.

در بنگلادش اگر چه زنان در مراحل اول شکل گيری صنايع نساجی و گسترش شتابان اشتغال برای نجات خود و خانواده اشان از گرسنگی و رهائی از زندان اسارتبار سنت ها بيشتر از مردان تن به استثمار خشن و بيرحمانه سرمايه داران محلی و شرکای بين المللی آنها می سپردند اما با گذر زمان زنان نيز دگرگون شدند. نسل های جديد کارگران زن که در شهرها و يا اطراف شهرها بزرگ چشم به جهان گشوده و تا حدودی از تحصيلات برخوردار بوده و با مبارزات مادران و پدرانشان آشنا هستند با آگاهی و هوشياری و در عين حال روحيه رزمنده تری با مسائل محيط کارشان برخورد می کنند. اگر چه با آزادی تشکل های صنفی و سنديکائی در بنگلادش هم از سوی سرمايه داران و هم از سوی دولت بشدت برخورد می شود اما با وجود اين زنان توانسته اند در عرصه تشکل های کارگری و اتحاديه ای نيز به طور فعال وارد شوند. مبارزات کارگران بنگلادش و در راس آنها زنان کارگرموجب شده است که افزايش دستمزد به سرمايه داران وابسته به انحصارات جهانی تحميل شود. در بستر اين مبارزات طبقاتی زنان کارگر بنگلادشی نه فقط سرمايه داری خودی و بين المللی بلکه تبعيضات جنسی يک جامعه سنتی و عقب مانده را نيز به چالش می طلبند. اين دو عرصه از مبارزه در پيکارهای زنان کارگر بنگلادش بهم پيوند خورده است.

آمريکا، نمونه ديگر آمريکا پيشرفته ترين کشور سرمايه داری جهان است. در آمريکا زنانی که عضو اتحاديه هستند يک سوم بيشتر از زنانی که عضو اتحاديه ها نيستند دستمزد دريافت ميکنند. به عنوان نمونه در سال 2008 متوسط حقوق زنان اتحاديه ايی 800 دلار در هفته بود در حالی که زنان فاقد تشکل اتحاديه ای تنها600 دلار به طور متوسط حقوق دريافت ميکردند. بدين ترتيب زنان عضو اتحاديه ساعتی 2 دلار بيشتر حقوق دريافت می کنند.ا لبته حقوق بخشی از مسئله است .سه چهارم زنان اتحاديه ای دارای بيمه بهداشت و درمان و بيمه بازنشستگی هستند که توسط کارفرما پرداخت ميشود. اين امتياز را فقط نصفی از زنان غير اتحاديه ای دارند. علاوه بر آن پرداخت روزهای تعطيل ، مرخصی ها و اضافه کارها از طرف کارفرما به زنان عضو اتحاديه تضمين شده است. معمولا زنان اتحاديه ای همان امتيازات و قرارداد کاری را دارند که مردان از آن برخوردارند.موقعيت شغلی کسانی که عضو اتحاديه هستند بطور استثنائی بهتر از موقعيت آنانی است که عضو اتحاديه نيستند. حضور در اتحاديه به زنان ياری می رساند که درخواست های خود را در محيط کار و زندگی با صدای بلند اعلام کنند.

تشکل و پيکارهای زنان کارگر در کشورهای حاشيه سرمايه داری و حمايت هائی که در بالا نام برده شد در ارتباط متقابل با هم می تواند شرايط بهبود چند ده ميليون کارگر زن در رشته نساجی را بهبود بخشد. بيداری و پيکار زنان کارگر رشته نساجی و گسترش اين مبازات در ابعاد توده اي، پی بردن ضرورت تشکل و بويژه تشکل اتحاديه ای در ميان زنان دو سوی سرمايه داری نويد افق های روشنی را می دهد.

چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۰ برابر با ۰۹ نوامبر ۲۰۱۱

___________________________________________________________________________

منابع مورد استفاده:

به هزينه زنان، استر مارتن، روزنامه دنيای جوان، هفتم اکتبر2011


مبارزات زنان کارگر بنگلادش برای زندگی بهتر، آزاده ارفع

http://www.rahekargar.net/browsf.php?cId=1036&Id=31&pgn=1&PHPSESSID=621jank36jqljfs58dq45lfei4

زنان دارند می آيند! نويسنده ديک مايستر، ترجمه آزاده ارفع

http://archives.rahekargar.org/maghalat/200910/20091009-02-maghalat.htm




http://www.unpac.ca/economy/g_clothes.html



November 16th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي